گروه جهاد و مقاومت مشرق - وقتی در خیبر، عملیات گره خورده بود و طلاییه باز نشد، تعدادی از فرمانده لشکرها آمده بودند جزیره. درگیری به اوج خودش رسیده بود.سنگر فرماندهی با پیشانی جنگ 500_600 متر فاصله داشت و عراقی ها مرتب با تیر مستقیم سنگر را می زدند. آقامهدی باکری، حاج همت، حاج احمدکاظمی، حاج حسین خرازی، عباس کریمی و علی زاهدی، همه داخل سنگر بودند. به علت فشار سنگین عراقی ها روی آن قسمت، به آن ها گفتم: اگه دشمن بیاد و اینجا رو بگیره 6_7 تا فرمانده لشکر رو باهم اسیر می کنه و آبروی جمهوری اسلامی میره، حداقل 300_400 متر برین عقب تر. همان جا بود که حاج همت برای انجام کاری سنگر را ترک کرد وچند لحظه بعد به شهادت رسید. بقیه فرماندهان هم از سنگر بیرون آمدند. آقا مهدی در آنجا ابتکاری زد که همه جزایر حفظ شدند و هم جان پناهی برای بچه ها شد. آقا مهدی برای دفاع از آن منطقه، شروع به زدن خاکریز کرد و جالب اینکه خودش هم پشت لودر نشست. عراقی ها از همه طرف فشار می آوردند و با تیر مستقیم و توپ و تانک منطقه را زیر آتش خود قرار داده بودند، اما آقا مهدی همچنان به کار خود ادامه می داد و چند تیر هم به سمت او شلیک شد، اما مشکلی برایش به وجود نیامد. تا اینکه به علت ارتفاع کم خاکریز، یکی از تانک ها، گلوله ای به سمت لودر آقا مهدی زد. آقا مهدی سریع از لودر پرید بیرون و لودر درجا آتش گرفت. دود و آتش، منطقه را فراگرفته بود و ما دیگر از آقامهدی قطع امید کردیم. سریع به سمت لودر رفتیم، که در نهایت تعجب دیدیم آقامهدی به لطف خدا هنوز زنده است و مشکل خاصی برایش پیش نیامده است.
راوی: مصطفی مولوی